مصاحبه «خبرگزاری رسا» با معظم له پیرامون رؤیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
مصاحبه آیتالله العظمی دوزدوزانی تبریزی در گفتوگوی تفصیلی با رسا؛
از تحلیل علمی امکان مشاهده امام زمان در عصر غیبت تا تأکید بر ضرورت سادگی و مردم داری روحانیت
این عالم برجسته در کتاب «تحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف» به بررسی امکان یا عدم امکان مشاهده و رؤیت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میپردازد که پس از بررسی و تحقیق علمی کاملی براساس روایات، ادعای مشاهده حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را رد میکند
و تأکید میکند: امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به سبب مصلحت مشاهده را نهی کردهاند، چون اگر اینگونه نبود امروزه هر فردی در هر کوی و برزنی ادعا میکرد که آقا را مشاهده کرده و ایشان نیز به وی توصیههایی کردهاند.
دیدار با حضرت آیت الله العظمی دوزدوزانی برای اهالی سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، موقعیتی عزیز و شریف بود که لحظات ناب و تابناکی را برایمان رقم زد؛ لحظاتی که از دل دریایی یک عالم ربانی و زبان ساده و زندگی بیتکلفش بیرون میتراوید.
دقایقی که توفیق داشتیم تا از محضر این عالم بزرگوار بهرهمند شویم سرشار بود از درس و دوستی؛ از اتاق ساده و بیریای ایشان تا بیان جذاب و دقیق علمیشان. شاید یکی از مهمترین و جذابترین لحظات دیدار زمانی بود که این مرجع تقلید بزرگوار در مواجهه با سؤالات ما فرمود من تنها در همان یک موضوعی که قرار گذاشته بودیم صحبت خواهم کرد چرا که مطالعه و تحقیق من در این گستره، حول همان موضوع بوده است. و ما به یادآوردیم کسانی را که بی آنکه اسباب بزرگی را در خود فراهم نموده باشند از هر دری سخنی میگویند و در هر موضوع و مسئلهای وارد میشوند و حکم صادر میکنند!
این تقوای علمی و منش فوق العاده ایشان در برخود با موضوعات دقیق عالم علم، براستی برای ما شعف آمیز و در عین حال عبرت آموز بود.
چقدر زیبا و امیدوار کننده است اینکه فردی در جایگاه یک عالم ربانی، اینچنین دقیق و حساب شده و مطلقاً از روی مطالعه و تحقیق علمی سخن براند و در حرفهایش هیچ نشانی از گزافه گویی نباشد.
ایشان در بخش دیگری از بیاناتشان به یک نکته اساسی و بسیار خطیر که بعضا مورد غفلت واقع شده اشاره کردند و آنهم توجه روحانیت به ذی طلبگی و آراستگی آنان به سادگی و بی تکلفی و همراه بودن با توده مردم بود.
و بعد یادآوری کردند که «من حتی در همین سن و سال هم هنوز مسیر خانه تا محل درس را پیاده میروم تا مردم هم یک روحانی را با پای پیاده و در کنار خودشان ببیننند.»
با سپاس فراوان از این شخصیت بزرگوار و نیز بیت شریف ایشان که فرصت غنیمت دیدار با یک عالم ساده و بی تکلف را که مقید به تقوای علمی و بیان دقیق معرفت بنیان است برایمان فراهم نمودند.
حضرت آیتالله العظمی میرزا یدالله دوزدوزانی از مراجع تقلید متولد سال ۱۳۱۴ هجری شمسی در شهر تبریز است که پس از پایان تحصیلات مقدماتی و سطح حوزه برای ادامه مقاطع عالیه به شهر قم مهاجرت و از محضر اساتید برجستهای همانند امام راحل، علامه طباطبایی، حضرت آیات شریعتمداری، بروجردی و گلپایگانی بهره میبرد.
دروس حول نزول القرآن، دروس حول الموت و الحیات و البرزخ و اشراط الساعه، دروس حول المعاد، تقریرات فقه صلاه مسافر، حاشیه بر عروه الوثقی، مناسک حج، رساله ارشاد المومنین، منهاج الصالحین، رساله هلالیه، خمس در عصر پیامبر(صل الله علیه و آله)، تغییر جنسیت آری یا نه؟ و تحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف از جمله آثار معظمله است.
این مرجع تقلید در کتاب «تحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف» به بررسی امکان یا عدم امکان مشاهده و رؤیت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میپردازد که پس از بررسی و تحقیق علمی کاملی براساس روایات، ادعای مشاهده حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را رد میکند.
سرویس اندیشه خبرگزاری رسا نیز براساس مسؤولیت و وظیفه خود که رساندن دیدگاههای حوزویان به ویژه مراجع تقلید به جامعه است، پس از مدتی پیگیری توانست گفتوگوی تفصیلی با حضرت آیتالله دوزدوزانی درباره چرایی عدم امکان رویت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و دلایل ادعای برخی از افراد در این زمینه داشته باشد.
در ادامه این گفتوگو را از نظر میگذرانید؛
رسا ـ امکان رویت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر غیبت کبری وجود دارد؟ در این موضوع میان دوران غیبت صغری و غیبت کبری تفاوت وجود دارد؟ آیا در آن زمان امکان رویت وجود داشته سپس سلب شده است یا در آن زمان نیز وجود نداشته است؟
بنده مقدمتا باید عرض کنم که در این جا امکان در برابر امتناع نیست، یعنی برداشت نشود که بحث ما درباره عدم رویت به معنای امتناع و محال بودن آن است؛ چرا که براساس قاعده اولیه همه چیز ممکن است و اگر ما گفتیم ممکن نیست براساس قاعده ثانویه که از روایات فهمیده میشود است.
وقتی ما مطلبی را از روایات میفهمیم نسبت به آن میگوییم که چیزی ممکن است یا ممکن نیست و اینکه ما میگوییم رویت ممکن نیست، به سبب ادله و روایات خاص است. همچنین عدم رویت را به دو قسم تقسیم میکنیم که یک قسم آن در زمان غیبت صغری و دیگری در زمان غیبت کبری است.
نخست باید دانست که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیش از غیبت صغری نیز بسیار در دید مردم نبودهاند، یعنی به گونهای نبود که همه افراد ایشان را ببینند و حضورش را درک کنند، بلکه خواص ایشان را زیارت میکردند. حتی امام حسن عسکری(علیه السلام) فرزندشان امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به برخی از افراد که از شهرهای مختلفی همانند قم میرفتند نشان میدادند. هر چند به این دوران نمیتوان عصر غیبت گفت، ولی دیدار صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پیش از غیبت صغری نیز آزاد نبوده است.
حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از شهادت امام حسن عسکری حدود ۷۰ سال در غیبت صغری بودهاند که افراد خاصی همانند چهار نائب ایشان را زیارت میکردند. نقل شده از یکی از نواب ـ ظاهرا عمری ـ سؤال میکنند، آقا را دیدهای؟ ایشان جواب میدهد «بنده آخرین بار آقا را در هنگام طواف دیدم که چهره و قامتشان اینگونه بود». این مسائل نشان میدهد که غیبت صغری برای عموم غیبت بوده ولی برای خواص زیارت و دیدار ممکن بوده است که آنها نیز مشکلات مردم را برای حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیان میکردهاند، برای ایشان نامه مینوشتهاند و جواب را دریافت میکردند.
برداشت آقایان (علما) درباره غیبت کبری نیز به دو گونه است، برخی میگویند در غیبت کبری دیدار ممکن است و گروه دیگر میگویند که با آغاز غیبت کبری دیدار خاتمه یافته است. دلیل اختلاف نیز به سبب این است که یک هفته پیش از رحلت سمری، چهارمین نائب خاص امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نامهای از حضرت به وی میرسد که:
«یا على بن محمد السمرى اعظم الله اجرا خوانک فیک، فانک میت ما بینک و بین سته ایام، فاجمع امرک و لاتوص الى احد فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبه التامه. فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالى عزوجل، و ذلک بعد طول الامد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جوراً. و سیأتى الى شیعتى من یدعى المشاهده، الا فمن ادعى المشاهده قبل خروج السفیانى و الصیحه فهو کذاب مفتر، اى علىّ بن محمّد سمرىّ! خداوند اجر برادرانت را در عزاى تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهى مرد، پس خود را براى مرگ مهیّا کن و به احدى وصیّت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود که غیبت تامّه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن پس از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد. و به زودى کسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رؤیت و مشاهده کند دروغگوى مفترى است.»
ظاهر این روایات نشان میدهد که میان غیبت صغری با غیبت کبری یک تغییر اساسی وجود داشته است، در غیبت صغری افراد گاهی حضرت را مشاهده میکردهاند، ولی به گونهای نبوده که از شیعیان هر فردی دلش بخواهد امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را مشاهده کند و این مشاهده بسیار کم اتفاق میافتاده است. ظاهر امر نشان میدهد که در غیبت کبری درب این امر (رویت امام) بسته شده است؛ چرا بسته شده است؟ چون نماینده، خلیفه و نائب پایان پذیرفته و چهار نائب خاص از دنیا رفتهاند و امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به سمری میفرمایند «پنجمین نائب را انتخاب نکن»؛ چرا؟ چون «فقد وقعت الغیبه التامه» رخ داده است و اگر فردی ادعا مشاهده کرد بدان که «فمن ادعى المشاهده فهو کذاب مفتر» است.
البته در این روایت ریز کاریهایی نیز وجود دارد، بنده در نوشتههایم این امر امام زمان(علیه السلام) را به چندین قسمت تقسیم کردهام که شامل معجزه، در خواب دیدن، شفا دادن، مکاشفه، دیدار بدون شناخت میشود و این مسائل مورد بحث نیست، بلکه آنچه مورد بحث است «مشاهده» است. مشاهده نیز به این معنا است که فردی در خدمت یک فرد دیگری نشسته باشد و هر دو یکدیگر را ببینند و میان آن دو نگاه قصدی وجود داشته باشد نه نگاه اتفاقی. وگرنه ممکن است فرد در خیابان صدها نفر را ببیند که به این مشاهده گفته نمیشود، چرا که هر فردی به کار خود مشغول است. حتی اگر یک فردی از فرد دیگر در خیابان آدرس یک خیابان دیگر را بپرسد به آن نیز مشاهده گفته نمیشود؛ با این وجود اگر فردی امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در وسط خیابان ببیند و حتی از ایشان مطلبی را نیز بپرسد مشاهده گفته نمیشود.
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز در نامهای که به سمری نوشتهاند میفرمایند «الا من ادعی المشاهده فکذبوه… فهو کذاب مفتر، فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالى عزوجل»، برخی نیز داستانهای بیان شده درباره اردبیلی، سید بن طاووس، وحید و دیگران را نتوانستهاند انکار کنند و خیال کردهاند که این داستانها متواتر است، از اینرو این روایات را توجیه کردهاند و گفتهاند «الا من ادعی المشاهده مع النیابه». به نظر میآید این مطلب را نخستین بار مجلسی دوم ـ محمد باقر مجلسی پسر شیخ محمدتقی مجلسی ـ در بحار اینگونه توجیه کرده است. پس از او نیز افرادی گفتهاند که نائب چیزی را ادعا نمیکند و به عقیده بنده این وهن به امام است.
چرا که آن بزگوار از فصحای عصر خود مثل آباء و اجدادش بوده اگر میخواست این معنا را بفرمایند میفرمودند: «الا من ادعی النیابه» چرا «مشاهده» گفتهاند؟ این موضوع بسیار صریح و روشن است که گفتهاند «الا من ادعی المشاهده» و «الا من ادعی النیابه» نگفتهاند؛ چرا که این (الا من ادعی المشاهده) ریشه را میزند و معلوم میشود که این مصلحت داشته تا برخی سوء استفاده نکنند. امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز ریشه را زدهاند.
در داستانی ـ اگر درست باشد ـ وحید بهبهانی پس از سخنانی به میرزای قمی میگوید «اگر من گفتم تو وظیفهات تکذیب است» علما به این میزان مراقب بودهاند. به عقیده بنده چون دیدار و ادعای مشاهده به این صورت که فردی بگوید رفتم، خدمت آقا نشستم، با هم صحبت کردیم، چیزی به بنده گفت یا نگفت خطرات و مضراتی دارد، از اینرو امام زمان(عج) در این نامه ریشه آن را میزنند و میفرمایند «الا من ادعی المشاهده فکذبوه.»
رسا ـ یعنی به عقیده حضرتعالی حتی اگر فردی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را مشاهده کند، نباید بازگو کند؟
بله؛ البته این موضوع را باید از دو مرحله مورد بررسی قرار داد، در مرحله نخست امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میفرمایند «فلا ظهور الا بعد اذن الله» پس اگر فردی ادعا کرد نپذیرید، در فراز دیگر میفرمایند «ألا من ادعی المشاهده فکذبوه» که امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با این مطلب به افراد بینش میدهند. سخن امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نشان میدهد که ممکن است افرادی ادعای درباره مشاهده داشته باشند.
بنده نمیگویم ادعای رؤیت ممکن هست یا خیر، ولی اگر ممکن باشد نباید کسی این ادعا را بپذیرد، چرا که امام میفرمایند «فلا ظهور الا بعد اذن الله» و «ألا من ادعی المشاهده فکذبوه» ظهور ایشان در جای است که خدا اجازه همگانی آن را بدهد. حالا اگر افرادی پیدا شوند به صورت صحیح یا سقیم ادعا کنند که آقا را دیدهاند، با آن مقدمه(فلا ظهور الا بعد اذن الله) باید بگوییم که ادعایشان بیجا است، چون گفتهاند «فلا ظهور». همچنین اگر افرادی به صورت صحیح یا سقیم ادعا کنند که آقا را دیدهاند وظیفه شما(مردم) در جامعه این است که بگویید اینها دروغ میگویند، چون در روایت صراحتاً فرمود:… فکذبوه.
رسا ـ فارغ از بحث دیدار چهره به چهره که تمام شرایط دیدار بین الاثنینی را داشته باشد، در مرحله بعدی آیا امکان دیدار وجود دارد؟
به عقیده ما حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای جلوگیری از سوء استفاده مردم بیان اینگونه دیدارها (دیدار چهره به چهره و همراه قصد میان دو نفر) را ممنوع کردهاند. چرا که برخی به وسیله این ادعا میتوانند برای خود پاتوق درست کرده و عدهای را در اطراف خود جمع کنند، همانگونه که در طول تاریخ مدعیان مهدویت بسیار زیاد شدهاند که فرد شاخص آن «سید علی محمد باب است». این فرد نخست نمیگفت که من نیابت و امامت دارم، بلکه برای امتحان با لحنی نرم گفت «من آقا را دیدم» که عدهای از مردم اطراف وی جمع شدند، وی سپس قدم به قدم رو به جلو حرکت کرد و مردم به وی گرویدند و سپس ادعا نهایی خود را بیان کرد. امام زمان(عج) نیز برای جلوگیری از این سوء استفادهها موضوع را از ریشه زدهاند.
اگر از نخست به این موضوعات توجه میشد، اینگونه نمیشد که افرادی بیایند و بگویند «حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر من عنایت خاصی دارند و با ایشان ارتباط دارم». بنده نیز از نخست این موضوع(رویت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)) را احتمالی قرار دادهام تا اگر فردی نیز ادعا کرد، بگویند (مردم به فرد مدعی) ممکن است حضرت را مشاهده کرده باشی، ولی ایشان که حکم نیابت ندادهاند و ممکن است توصیه کرده باشند.
حتی اگر برخی از مطالب بیان شده درباره مراجع را نیز بپذیریم شاذ و نادر بوده و ممکن است به مصلحت روز باشد و در اینباره نمیتوان چیزی گفت. ولی واقعیت این است امام(عج) به سبب مصلحت این کیفیت مشاهده (مشاهده چهره به چهره همراه با قصد) را نهی کردهاند، چون اگر اینگونه نبود امروزه هر فردی در هر کوی و برزنی ادعا میکرد که آقا را مشاهده کرده و ایشان نیز به وی توصیههای کردهاند.
البته ممکن است فردی صدای ایشان را بشنود، یا حضرت را در خواب ببیند، ولی «مشاهده» نهی شده است؛ از اینرو در روایت داریم که برخی از افراد در هنگام ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میگویند «من این فرد را قبلا دیدهام». حتی ما در کتاب «تحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف» گفتهایم که ادعای برخی درباره مشاهده کردن در حقیقت «مکاشفه» است، مرحوم مجلسی نخست دو شرح فارسی و عربی برای کتاب «من لایحضره الفقیه» دارد که مکاشفهها را بیان میکند و میگوید «من حضرت را دیدم و ایشان برای من میوهای داد که میوه بسیار شیرینی بود، به من توصیه کرد که زیارت جامعه را بخوان» اینها مکاشفه است و اشکالی ندارد، ولی آیا مکاشفه واقعیت است تا تخیل؟ حقیقت مکاشفه بین النوم و یقظه است و هر انسانی ممکن است این نوع مکاشفه را داشته باشد، برای نمونه در برخی موارد فرد خیال میکند که یکی از اقوامش آمده است، ولی وقتی نگاه میکند میبیند که خبری نیست و این نوعی از مکاشفه است.
مکاشفه در برخی موارد به قدری لطیف میشود که فرد متوجه نمیشود که آیا این مکاشفه است یا رویت؛ برای نمونه میگوید که آقا را دیده است، در حالی که ایشان را در خواب دیده است. از اینرو میتوان تمام مسائلی که افراد درباره دیدن حضرت بیان میکنند را مکاشفه دانست؛ چون به گونهای نیست که حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بنشینند و با افراد صحبت کنند، سپس بروند.
امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز همین موضوع (نگاه چهره به چهره همراه با قصد) را منکر شدهاند. ما نیز در نوشته خود قریب به ۴۰ روایت نقل کردهایم که تمام آنها میگویند «غیبت دیدار نیست» و حتی یک روایت پیدا نمیشود که بگوید حضرت را میتوان دید و ایشان را شناخت؛ افرادی نیز از اهلبیت(علیه السلام) میپرسند دیدار بدون شناخت چه سودی دارد که این بزرگواران پاسخ میدهند «آفتاب پشت ابر چه سودی دارد؟!» یعنی اثرات و برکات وجودی ایشان برای افرادی که حتی ایشان را نمیبینند نیز میرسد.
رسا ـ پس با این وجود به عقیده حضرتعالی تأویل توقیع شریف زمینه بسیاری از انحرافات شده و اگر تأویل نمیشد چنین اتفاقاتی نمیافتاد؟
بله، نظر ما این است. البته ممکن است بسیاری از اتفاقات میافتاد ولی مسلما به این وسعت رخ نمیداد، چندین سال پیش شخصی ادعا کرد که حضرت(عج) در سال ۸۸ ظهور میکنند، ولی این سال نیز به پایان رسید و ظهور ایشان محقق نشد.
برخی از مطالب را نیز درباره امکان مشاهده حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به بزرگان نسبت دادهاند، این نشان میدهد که افکار مردم برای این موضوعات(مشاهده کردن) آمادگی دارد و اگر ما مستحکم بایستیم این موضوع(ادعای دیدن) متزلزل میشود. فرد بزرگواری ادعای ارتباط با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را داشت که خادم افغانی داشت، پس از مدتی نیز خادم ادعا کرده بود ظهور آقا را خواهد دید و امام در افغانستان که طفل بودم به من این نوید را داد و عدهای نیز این موضوع را پذیرفته بودند، بنده نیز با آنها (افراد پذیرنده ادعا) مقابله کردم و گفتم چنین موضوعی امکان ندارد. پس از چند سال یکی از افراد پذیرنده ادعای خادم افغانی را دیدم و از وی درباره احوالات خادم جویا شدم که گفت: خادم فوت کرده است. سپس گفت که بداء حاصل شده است، به وی گفتم که از نخست باید این موضوع را میگفتید.
خبرگزاری رسا ـ هنوز هم پیاده به جلسه درس میروم/جوانان را رها کردهاند/وظیفه روحانیت تبلیغ چهره به چهره است
حضرت آیتالله العظمی دوزدوزانی گفت: در میان مردم باید تبلیغ چهره به چهره داشت، باید درد دل آنها را شنید ولی متأسفانه شرایطی پیش آمده است که چنین موضوعاتی امکان ندارد. مسائلی پیش آمده که مردم از ما دور شدهاند، نمیتوانند با ما صحبت کنند، این بسیار خطرناک است.
دیدار با حضرت آیت الله دوزدوزانی برای اهالی سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، موقعیتی عزیز و شریف بود که لحظات ناب و تابناکی را برایمان رقم زد؛ لحظاتی که از دل دریایی یک عالم ربانی و زبان ساده و زندگی بیتکلفش بیرون میتراوید.
رسا ـ شما فرمودید که آنچه از سوی بزرگان برای مشاهده بیان میشود، از نوع مکاشفه است؟
بلی، برای تصحیح مطالب بیان شده درباره این بزرگواران باید بگوییم که مکاشفه حاصل شده است، چنانکه بسیاری نسبت به مکاشفه ادعا کردهاند، کما اینکه امام حسین(علیه السلام) نیز در شب عاشورا جایگاه یاران را به آنها نشان دادند.
بنده در کتاب «تحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف» بحث مفصلی کردهام. همچنین اقسامی همانند خواب، رویت مجرد و مکاشفه را بیان کرده و برای آنها مثال زدهام. در این کتاب نسبت به ادعاهای بیان شده در متن، سند و دلالت خرده گرفتهام.
البته به ما میگویند که شما چگونه بر بزرگان اشکال میگیرید، پاسخ ما نیز این است که این افراد خودشان موضوع مشاهده را بیان نکردهاند؛ برای نمونه مرحوم اصفهانی نمیگوید «من آقا را دیدهام» و بنده اگر اشکال میگیریم نمیخواهم این بزرگواران را زیر سؤال ببرم بلکه به سند اشکال میگیرم، در عین حال در مسأله مرحوم آقای اصفهانی رؤیت نیست بلکه نامه است.
سید بن طاووس در کتابی به نام «ثمره المهجه» برای فرزند خود توصیههای را نوشته است، در این کتاب آمده که فرد بقالی به سید بن طاووس میگوید «آقا به شما سلام رساندند و گفتند: تو ظهور من را خواهی دید»، سید بن طاووس نیز به شخص مدعی میگوید «آقا من را اراده کردهاند»، مدعی جواب میدهد بله. سید نیز مینویسد «پسرم من ظهور آقا را خواهم دید، اگر احتمالا ندیدم به آقا سلام برسان». ما نمیخواهیم با طرح این موضوعات سید بن طاووس را زیر سؤال ببریم، بلکه میخواهیم به سند این موضوع اشکال بگیریم. سید نیز در این این داستان به گمان مبتلا شده و سخن بقال را میپذیرد.
فردی گفته است که شما جوانان و پیرها ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را خواهید دید. یک فردی چند هفته پیش از اصفهان پیش بنده آمد و گفت: آقای ناصری این سخن را بر روی منبر گفتهاند و در تمام اصفهان منتشر شده است، اکنون یک اثر سوء دارد که مردم میگویند چرا در چندین سال گذشته خبری نشده است؟
بیان این موضوعات أثرات سوء دارد که باید جلوی این احتمالات، ظن و کشف را گرفت. چندین سال پیش فردی به بنده گفت: آقا(امام رضا) به من گفته است که برو نزد فلانی(بنده) و از او فلان مقدار پول برای ساختن کارخانه بگیر. به او گفتم اگر قرار بود این موضوع را امام رضا(علیه السلام) بگویند به خود بنده میگفتند چرا به شما گفتند. مکاشفه برای دیگران حجت نیست، ولی اگر برای فرد که ادعا میکند قطع آورد باشد ممکن است حجت باشد.
مرحوم آقای خمینی در شرح فصوص الحکم درجواب «محیالدین که گفته (حضرت ابراهیم(علیه السلام) حضرت اسحاق(علیه السلام) را برای ذبح برده است) در حالی که ظهور آیات و صریح روایات نشان میدهد که حضرت اسماعیل(ععلیه السلام) را برای ذبح برده است، میفرمایند: در اینجا خیال و وهم با مکاشفه اشتباه شده است، این مکاشفه نیست، بلکه خیال است. در مکاشفه فرد واقع را میبیند، ولی در وهم خیالات برای فرد حاصل میشود.»
بنده ۴۰ سال پیش در دوران جوانی در حاشیهاش نوشتم که تمام موضوعات ادعا شده درباره مکاشفه خیال است، مکاشفه البته ممکن است برای خود فرد ارزش داشته باشد، وگرنه پذیرفتن مکاشفه دیگران وظیفه فرد نیست.
رسا ـ آیا هیچکدام از بزرگان ادعای دیدار حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به صورت مشاهده را داشتهاند؟
بنده در کتاب «تحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف» نوشتهام که مرحوم آخوند خراسانی میفرمایند «مقصود مشاهده همان رؤیت است و میسر نمیشود مگر الّا اوحدی». بنده درباره موضوع مشاهده ۱۰ سال تحقیق میدانی از افراد مدعی بدون واسطه داشتهام که هر فردی نیز ادعای عجیب داشته است، ولی به این نتیجه رسیدهام که ۹۹ درصد سخن این افراد کذب است.
البته درباره افرادی که در گذشته ادعا کردهاند نمیتوان گفت واقعیت ندارد، برای نمونه از وحید بهبهانی در زمانی که با اخباریون بسیار درگیر بوده است، سلماسی موضوع مشاهده را نقل کرده است، بنده اگر بدانم این مطلب را آقای وحید خودشان گفتهاند فدایش شده و این موضوع را میپذیرم، ولی چون واسطه میان ما و ایشان افراد و کتابها شده است را نمیتوانم به راحتی بپذیرم. البته امکان وقوع ممکن است، محال نیست و اگر ثابت شود فلانی دیده است میپذیریم.
همچنین ما منکر شنیدن صدای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیستیم، برخی از افراد میگویند که در سرداب صدای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را شنیدهاند، برای نمونه نقل میشود که مرحوم مقدس اردبیلی در مسجد سهله پرسشی از حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) کرده و جواب شنیده است، این را قبول داریم. ولی مشاهده مورد بحث است که آیا محقق شده است یا خیر.
رسا ـ یعنی حضرتعالی به هیچ مصداقی نرسیدهاید؟
بنده در این موضوع به قطع نرسیدهام، ولی برای سخن افرادی که به قطع رسیدهاند ارزش قائل هستم. به قطع رسیدن سخت است، ولی محال نیست. برخی نیز داستانهای جعلی را بیان میکنند که توهین به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و بنده نیز اینها را زیر سؤال بردهام.
حتی داستان علی بن مهزیار در غیبت صغری نیز قابل تشکیک است، چرا که چنین فردی در غیبت صغری نداشتهایم. علی بن مهزیار که نماینده امام(علیه السلام) در خوزستان بوده نیز در زمان امام هادی(علیه السلام) رحلت کرده است، ولی اینکه علی بن مهزیاری در زمان غیبت صغری بوده و ۲۰ سال در پی امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) گشته است وجود ندارد.
سخن و بحث درباره مقوله مشاهده امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار زیاد است و بنده به سبب برخی از اقتضائات ناچارم برخی از مسائل را بیان نکنم.
رسا ـ آیا درباره موضوع مشاهده سطحی از علما هستند که بتوان درباره سخنان آنان سکوت کرد؟
ما نمیتوانیم بر روی شخص متمرکز شویم، بنده در تحقیقاتم درباره افرادی که در زمان کنونی ادعا مشاهده کردهاند به نتیجهای نرسیدهام. ولی نسبت به سخنان گذشتگان اگر در سلسله سند عدالت و وثوق وی ثابت شود، میتوانیم حکم کنیم، همچنین برخی از مطالب را تنها در کتابها میخوانیم و سلسله سند نیست، در حالی که نویسنده کتاب و ناقل کاملا مشخص نیست. ولی اگر فردی کتابها، افراد و ناقلان را بشناسد و مطلبی را بیان کند، قابل تأمل است.
بنده یک روایت ضعیف نیز نیافتم که بگوید امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قابل مشاهده هستند، البته بیان شده است که خواندن برخی از دعاها سبب مشاهده حضرت حجت(عج) میشود، ولی افراد زیادی این موضوع را امتحان کرده و نتیجهای نگرفتهاند. حتی فردی میگفت که دعاها را خوانده و بوی عطر استشمام کرده است. ولی مشاهدهای صورت نگرفته است.
رسا ـ حضرتعالی فرمودید که أثر سوء بر ادعای مشاهده مترتب میشود و آن ایجاد دفتر و دستک از سوی افراد است، ولی برخی میگویند که بیان مشاهده سبب ایجاد تلنگر در مردم برای توجه به صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میشود؟
فردی وجود دارد که نویسنده هست و مسائل زیادی درباره مشاهده حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در کتابهای خود بافته است، بنده خط به خط، نقطه به نقطه کتابهایش را خواندهام و جلسهای نیز با او داشتم، در این جلسه از او سیر شده و مباحث را ادامه ندادم. وی در کتاب خود نوشته است که جعل داستان از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اگر بر مصلحت باشد اشکالی ندارد، از اینرو ۹۹ درصد جعلیات وی برای همین کار است.
ولی وقتی با گذشت زمان و کنار رفتن پردهها افراد بفهمند که فلان نویسنده چگونه شخصی است و صدایش از زندان میآید، در این صورت تمام آنچه وی بافته از بین میرود، سقف نیز روی سر فرد آوار میشود. همچنین امامان(علیهم السلام) در روایت خود نسبت به غیبت تأکید میکنند، خب چرا در روایات بحث مشاهده را بیان نمیکنند؟! اگر قرار بود این مسائل سبب تلنگر شود که خود امامان(صلوات الله علیهم) به حسب وظیفه بیان میکردند تا نُقل کلام باشد. نُقل کلام را به گونه دیگر میتوانیم بیان کنیم چرا با جعلیات و مطالب ضعیف بیان شود؟
حال اگر زمانی فردی بگوید که فلانی نیز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را خواهد دید، ولی آن شخص فوت کند، آیا مردم نمیگویند که این چگونه ادعای بود که از سوی یک نفر بیان شد؟ آیا این اثرات سوء بر جامعه نخواهد داشت. البته برخی میگویند: امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای منفعت رسانی هستند، ولی وقتی ایشان را نبینیم چه سودی برای ما دارد، مرحوم خواجه میگوید «وجوده لطف و عدمه منا»، ما بد هستیم که ایشان از ما فرار کردهاند، کاری کردیم که در جامعه نمیتوانند حضور داشته باشند.
درست است که ادعای مشاهده در ظاهر دارای آثار است، ولی این آثار بی پایه و موقتی است، همانگونه که برخی ادعای عرفان میکنند ولی گرفتار عرفان کاذب شدهاند که هیچ نتیجهای نمیبینند، در نخست شاید ادعا اینها به ظاهر دارای آثاری باشد، ولی پس از گذشت مدتی همین افراد خدا، پیامبر(صل الله علیه و آله)، دین، قرآن و همه چیز را کنار میگذارند.
رسا ـ در طی چند سال گذشته ادعای برخی از مسؤولان درباره امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فضای شبه سیاسی درباره مهدویت ایجاد کرده است، به نظر شما در چنین موقعیتی وظیفه علما چیست؟
ما با خود اشخاص کار نداریم، ولی وظیفه افراد همان است که بنده پیشتر در همین گفتوگو بیان کردم؛ برخی با طرح مسائلی همانند دیدن هاله، دست دیدن، راست دیدن، چپ دیدن، چه و چه سوء استفاده میکردند و هنوز هم اثرات سوء آن ادعاها از دل افراد بیرون نرفته است، این چه ادعاهای بود که میکردند؟
رسا ـ متأسفانه عموم مردم ما کماکان دست به گریبان با چنین موضوعاتی هستند حتی برای برخی کعبه ساخته و دور آن چرخاندند؟
بنده کاری به این مسائل ندارم، ولی میگویم درب این ـ ادعا ـ را باز کردهایم؛ اگر آن یکی نمیگفت هاله، این یکی کعبه درست نمیکرد. همین شخصی که بنده پیشتر اشاره کردم مدعی بود که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آنها را هفت روز در طائف مهمان کردهاند و سپس فرمودهاند «هر وقت رفتید جمکران هفت دور آن را طواف کنید». وقتی ما این درب و باب را باز کردیم و اجازه دادیم این چنین سخنانی را بگویند چنین نتیجهای حاصل خواهد داشت.
مردم خلأ فکری دارند، علاقه هم دارند و از این موضوعات اشباع نمیشوند. بنده به برخی از آقایان ـ طلاب و روحانیان ـ گفتهام که مردم درد دارند پس از منبر در میان آنها حضور داشته باشید، چهره به چهره با آنها صحبت کنید. مردم به قشر روحانی علاقه دارند، حرف دلشان را به آنها میگویند، ما نیز وظیفه داریم تا مشکلات آنها را حل کنیم، وگرنه تنها یک منبر خشک و خالی رفتن و صحبت کردن چه سودی دارد؟ طلاب باید اجازه دهند مردم مشکلات خود را بگویند.
مسائلی پیش آمده که مردم از ما دور شدهاند، نمیتوانند با ما صحبت کنند، جوانی در نامهای به بنده با چنین مضمونی نوشته بود «بنده گرفتار یک گناهی شدهام که نمیتوانم ترک کنم، چه کار کنم؟ شما که در حصار آهنین هستید و شما را نمیشود دید» بنده نیز در پاسخ نوشتم «فرزندم نامه شما را بنده خواندم و متأسف شدم، درد شما را متوجه شدم» در ادامه نامه نیز نوشتم «شما باید فکر و اراده خود را قوی کنید و از حضرت قاسم(علیه السلام) الگو بگیرید» در پایان نیز نوشتم «درب خانه ما بر روی همه باز است، هر وقت خواستید بیاید قم و بنده آماده حل مشکل شما هستم». پس از مدتی جوان در جواب نامه بنده نوشت «بنده برای آقایان دیگر چنین نامهای را نوشتهام که یکی از آنها گفته است در چنین اموری دخالت نکن و چرا به مرجعیت توهین میکنی، دیگری نیز در جواب نوشته است شما مریض هستید و به روانشناس مراجعه کنید.»
در میان مردم باید تبلیغ چهره به چهره داشت، باید درد دل آنها را شنید ولی متأسفانه شرایطی پیش آمده است که چنین موضوعاتی امکان ندارد. بنده در این جا مطلبی را بیان میکنم هر چند که تعریف شخصی میشود ولی بنده ناچار هستم که این موضوع را بگویم و آن این است: بنده وقتی وارد حوزه شدم ثروتمندترین طلبه بودم، پسر تاجر بودم. مستقیم نزد آقای بروجردی میرفتم، وجوهات میدادم و مانعی وجود نداشت و با اینکه بنده قریب به ۲۰ سال است که مرجع شدهام، ولی هنوز که هنوز است صبحها برای شرکت در درس یک ساعت پیاده روی میکنم، از خانه خودم به سمت شاه احمد قاسم حرکت میکنم، از آنجا به چهار مردان میروم و از آنجا نیز به سمت مسجد امام زین العابدین (علیه السلام) میروم، بنده چرا این کار را میکنم مگر پول ندارم؟! حتی به بنده پیشنهاد ماشین برای جابهجا شدن را دادند ولی رد کردم، چرا این کار را میکنم؟ چون مردم ببیند که حداقل یک روحانی متمکن و مسن از خیابان رد میشود، ممکن است حتی فحشی هم بدهند، ولی باید این موضوعات را به جان خرید. به کودک، جوان و بزرگ سلام میدهم آنها نیز سلام میدهند و اکنون در این مسیر عدهای هستند که با بنده سلام علیک دارند، پس از درس نیز پیاده به خانه باز میگردم، بنده هنوز هم در مواقعی که نیاز به وسیله میباشد از تاکسی استفاده میکنم. لذا لازم است که روحانیت خود را در اختیار مردم قرار دهد.
ما مشکلات فراوانی داریم، امروز جوانان ما ضایع شدهاند، جوانان ما صاحب ندارند، بنده پیشنهاد دادم که روحانیت در مدارس باید به تبلیغ چهره به چهره بپردازد، درد دل جوانان را بشنود، اکنون چرا باید به یک جوان ۲۵ ساله بگوییم نماز بخوان ولی او استنکاف کند چه شده است؟ چون از زمان کودکی مشغول تلویزیون و دوستانش بوده است، حالا که عروسی میکند نه خدا را میفهمد و نه پیامبر(صل الله علیه و آله).
ما بسیار مسؤولیت داریم، حکومت سر جای خودش است، درست است که حکومت افراد زیادی برای این کار دارد، ولی ما هم وظیفه خودمان را داریم. بنده همیشه گفتهام که من یک آخوند ساده هستم و بارها به افرادی که از حکومت آمدهاند گفتهام «من از قدیم گفتهام که یک فردی هم باید باشد که سیاست بلد نباشد» همه که سیاسی نمیشوند. محمد حنفیه سیاسی نبود و نمیفهمید، امام حسین(صلوات الله علیه) را نصیحت میکرد که به سمت کربلا نروند، حضرت(علیه السلام) نیز احتراما میگفتند که میدانم نیت خوبی داری. ایشان در یک وادی دیگری بودند.
بخش اول مصاحبه در خبرگزاری رسا
بخش دوم مصاحبه در خبرگزاری رسا